امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره
امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره

بچه های من

بدون عنوان

امیر حسین جان خیلی شیطون شدی پسر خوشگلم تو تمام بالشتها رو میریزی وسط خونه ومیگی خونه خونه وداداشم مجبور که برات خونه درست کنه هنوز درست نکرده خرابش میکنی وباز میگی خونه داداشم حرصش در میادودیگه باهات بازی نمیکنه.(کلمات محاوره ای)بابا مامان .دادا.ماتر(مادر).عمو.عمه.ننه.باباجی.خاله .ممپی(دمپایی) آب.نونو(می می)آمپولو.گبه(گربه)هاپو.الهی قربونت برم دیشب برای اولین باریه کلمه دو حرفی گفتی(اینا اینجو)من وبابای کلی ذوق کردیم .بابای داره صدام میکنه آخه قرار تو رو ببریم دکتربخاطر بیضه ات یه کم باد کرده مادر میگه طبیعی ولی من میخوام ببرمت دکتر واسه اطمینان خاطر بیشتر خدا کنم مشکلی نداشته باشی .
19 مرداد 1393

لحضه تولد تاالان امیر حسین

خدا به من یه هدیه دیگه هم داده یه پسر ناز ودوست داشتنی دیگه بالاخره بابای بعد پنج سال موافقت کرد که ما دوباره بچه دار بشیم وقتی بهش گفتم باردارم باورش نمی شد خیلی خوشحال شد منم همش بهش میگفتم که تو بچه نمی خواستی که عزیزدل مادر تو هم توی یه روز پاییزی دنیا اومدی.۹۱/۸/۱۴ ساعت۸/۵صبح با وزن۳/۶۰۰ کیلوتوی بیمارستان هفده شهریور با اومدنت یه دنیا عشق وامید آوردی یه پسر خوشگل تپل ومپل بابای همش نگرانت بود که یه موقع مریض نشی ۷۲روزت بود که ختنه ات کردم .از امروز قرار که توی این وبلاگ در مورد تو و داداشی بنویسم تاموقعی که خودتون بتونید ادامه اش بدید
18 مرداد 1393

لحضه تولد تاالان امیر علی

به نام خدا .قصه تولد تو ازاین قراره یه شب توی پاییز که خونه خاله محبوبه بودم همراه خاله رویا رفتیم پیاده روی وبعد که برگشتیم خاله محبوبه بهم یه ته استکان گلاب داد وبه شوخی گفت بخور که تا چند دقیقه دیگه بچت به دنیا میاد  .گلاب خوردم ورفتم که بخوابم که کیسه آبم پاره شد اوش خیلی ترسیدم چون نمیدونستم چیه ولی بعد برام عادی شد وهیچ ترسی نداشتم خاله هات بیشتر از من استراس داشتن به بابای زنگ زدیم اوم دنبالمون وبا خاله رفتیم بیمارستان هفده شهریور اصلا درد نداشتم ولی خانم دکتر که معاینه کرد گفت باید بستری بشی ساعت ۲بستری شدم سوزن فشار ساعت ۶ بهم زدندتاساعت۹شب درد کشیدم تا تو دنیا اومدی وقتی گرفتمت توی بغلم انگار اصلا درد نداشتم یه حس شیرین تمام...
16 مرداد 1393

آغاز کلام

سلام   به وبلاگ من خوش اومدید من این وبلاگ درست کردم که خاطرات  پسرای شیطونم درش منعکس کنم .امیر علی ۷ ساله که امسال میره کلاس اول وامیر حسین ۱ سال وده ماه
15 مرداد 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بچه های من می باشد