حمام رفتن امیر حسین
امیر حسین کوچلو از حمام میترسی حسابی.اوایل اینجوری نبودی وحمام دوست داشتی ولی الان از این کار فراری هستی ولی بر عکس عاشق آب بازی وآب هستی ولی نه توی حمام هر وقت میخوام ببرمت حمام باید کلی گریه کنی قربون اون اشکات برم که چطوری روی گونه هات سر میخورن دل مامان به درد میارن.طاقت دیدن اشکات ندارم واسه خاطر همین دیر به دیر حمامت میدم .حمام دادنت به تنهای امکان پذیر نیست وتوی این امر خطیر بابایی هم امداد رسانی میکنه وقتی میخوام سرت بشورم اینقدر گریه میکنی که دلم میخواد خودمم باهات گریه کنم .وهمش میگی بیم بیم بو یعنی بریم بیرون .ولی وقتی دوش گرفتنت تموم میشه خیلی آروم میشی خیلی این حست دوست دارم .پروسه پاک کردن گوشت بعد از حمام خیلی دوست داری وآروم میشینی تا من گوشت پاک کنم .امیدوارم یه روز برسه که خودت بگی مامان بلیم حمام.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی