امیر حسینامیر حسین، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره
امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

بچه های من

بدون عنوان

1393/10/8 13:35
نویسنده : مامانی
560 بازدید
اشتراک گذاری

امروز خیلی ناآرومی میکردی منم ترسیدم نکنه یه وقت زخمات عفونت کرده باشه سریع با بابایی تماس گرفتم گفتم امیر حسین خیلی ناآرومی میکنه بابا گفت خوب زنگ بزن دکترش ببریمش پیشش یه نگاه بهش بندازه منم زنگ زدم مطب ولی خانم منشی گفت نوبتا پرشده هرچی بهش توضیح دادم قبول نکرد منم زنگ زدم بابایی وگفتم قبول نمیکنه منشی نوبت بده بابا گفت خودم شماره دکتر دارم با خودش تماس میگیرم بعد از چند دقیقه زنگ زده وگفت دکتر نوبت داده آماده شو بیام دنبالت بریم منم در عرض دو دقیقه آماده شدم وتو قربونت برم بازم نا آروم بودی تا صدایی آیفون شنیدی زدی زیر گریه وترسیدی ولی بابا یی آرومت کرد ورفتیم مطب وقتی آقای دکتر دیدی دوباره شروع کردی به گریه ولی زود آروم شدی خدا خیر بده دکتر مظلومی رو خیلی دکتر خوبی قشنگ وبا آرامش من وبابایی وراهنمایی کرد وگفت این ناآرومیت بخاطر این که زخمات داره خوب میشه وجای هیچ نگرانی نیست خدا رو صد هزار مرتبه شکر که داری خوب میشی

پسندها (1)

نظرات (1)

مریم(مامان کیان)
8 دی 93 18:49
خدا رو شکر که جای سوختگی ها عفونت نکرده و داره خوب میشه؟ حالا سوختگیش زیاده؟ یعنی جاش نمی مونه؟البته فکر کنم الان دیگه با این کرم های رژودرم و آلفا و .... دیگه جای سوختگی نمی مونه درسته؟؟
مامانی
پاسخ
آره واقعا صد هزار مرتبه شکر آره عزیزم از باسن به پایینش سوخته ولی خدارا شکر پوست بوده وبه گوشت نرسیده بود امروز که دکترش خیلی راضی بودومیگفت قول صددر صد میدم که جاش حتی یک ذره هم نمی مونه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بچه های من می باشد