روزمره
سلام به شیطونای مامان.الان که دارم این پست مینویسم امیر حسین کوچولو تو توی خواب نازی وداداشی هم بابای برده کلاس نینجا ومن الان به حساب خودم دارم از آرامش لحظه ایم نهایت استفاده رو میبرم این روزها کارم شده فقط جمع کردن ریخت وپاش شما دوتا ناقلا.توی همچین وقتهای مشغول جمع کردن خونه میشم بعد میشینم به تمیزی خونه نگاه میکنم کیف میکنم ولی ای دل غافل دوساعته دیگه انگار نه انگار .خلاصه این شده کار هر روزمن .خوب حالا بریم سر وقت کارهای شما.امیر علی دیروز کلا در مورد سیارات سوال میکردی یه سری از سوالات.ماچندتا کره داریم-چرانمی بینمشون-بخوایم بریم اونجا با چی باید بریم-مامان چرا ما تاحالا نرفتیم کره مریخ- وصدتا سوال دیگه.دیروزم رفتیم واسه پرو لباس فرم مدرسه ات قرار شد فردا بهمون بدن ولی تو میگفتی همین الان میخوام لباسم وخیاط برات توضیح داد که باید درستش کنه وتو قبول کردی.امیر حسین جان این روزها روز به روز بر شیطنتهایت افزوده میشود توی یه پست جداازتووشیطنتهایت باید برات بگم راستی به دلیل خراب شدن کامپیوتر فعلا نمیتونم عکساتون بزارم با پوزش.