غیبت چند ماهه
سلام شاهزاده های مامان .اول از همه باید مامان وببخشید واسه خاطر به روز نکردن وبلاگتون.واقعا اگه بگم وقت نکردم راستش نگفتم ولی یه کم بی دلیل بی حوصله بودم .البته این روزها یه کم گرفتارم شدم آخه یه دوماه میشه که یه مغازه لباس فروشی باز کردم وگرفتار اون شدم.ولی غمتون نباشه الهی قربونتون برم مامانی قول میده که از این به بعد بیشتر به وبتون سر بزنه.خوب حالا بریم سروقت ناگفته های این چند ماه.امیرعلی مرد مامان دیگه مدرسه برو شده با شناخت قبلی که نسبت بهت داشتم فکر میکردم که کلاس اول برات مشکل ساز میشه ولی خوب نه الحمدالله خوب باهاش کنار اومدی .از نظر درسی هیچ مشکلی نداری ولی شیطنتت همچنان باقیه البته با چند درجه کمتر از قبل امسال به دلیل فوت پسر عمه بابات نتونستم واست تولد بگیرم ولی بردمت آتلیه وازت عکس گرفتم با لباس نینجا.امیرحسین خوشگل مامان وای که تو چقدر شیرینی تازگیا همش اگه چیزی باب میلت نباشه قهر میکنی.خوشگلم امسال واسه توهم به دلیل این که تولدت توی دهم عاشورا بود نشد واست تولد بگیرم .امسال محرم لباس سیاه پوشیدی وهمراه بابا میرفتی مسجد عاشق صدای اذانی اگه از تی وی نماز جماعت پخش بشه حتما باید نگاه کنی فعلا خیلی به کارتون علاقه خاصی نداری بیشترین سرگرمیت بازی با وسایل خونه است.حالا تو پستهای بعدی مفصل از کارهات برات گزارش میدم.