بدون عنوان
امروز عمو ماشالله وزن عمو از کربلا برگشتند.ولی هر دوی شما حال مساعدی نداشتید وویروس لعنتی توی بدنتون جا خوش کرده وانگار حالا حالا ها قصد رفتن نداره.امیر حسین دوتا آمپول زدی ولی هنوز بی حالی امیر علی هم اینقدر حالت بد بود که مدرسه هم نرفتی امروز عزیزم.زن عمو حکیمه تعریف میکرد که تو کربلا خواب دیده که امیرحسن وبابایشم اومدن کربلا.بابایی که این چند وقت همش تو فکررفتن به کربلا بود ولی متاسفانه براش جور نشد که بره امیر حسینم که بند نافت داده بودم زن عمو ببره کربلا که گفت یه جای حرم داشتن مناره میزاشتن که بند ناف اونجا گذاشته.
نویسنده :
مامانی
11:32